تبدیل تعهد به این معنی است که تعهد قبلی از بین می رود و تعهد جدیدی جایگزین تعهد قبلی شود و دارای اقسام مختلفی می باشد.
ماده قانونی تبدیل تعهد
ماده 292 قانون مدنی
- وقتی که متعهد و متعهد له به تبدیل تعهد اصلی به تعهد جدیدی که قائم مقام آن میشود به سببی ازاسباب تراضی نمایند در این صورت متعهد نسبت به تعهد اصلی بری میشود.
- وقتی که شخص ثالثی با رضایت متعهد له قبول کند که دین متعهد را ادا نماید.
- وقتی که متعهد له ما فی الذمه متعهد را به کس دیگری منتقل نماید.
اقسام تبدیل تعهد
اول. تبدیل تعهد به اعتبار موضوع تعهد
در این مبحث چیزی که تغییر میکند موضوع بدهی است. در اینجا بدهکار و طلبکار هستند، بدهی هم وجود دارد و فقط صرفاً موضوع بدهی تغییر میکند. مثلاً شخصی ۲ کیلو طلا بدهکار بوده است سپس بدهکار و طلبکار توافق می کنند که به جای دو کیلو طلا ۵ کیلو نقره بدهد. در این حالت بدهی اول از بین میرود و در واقع شخص بدهکار باید ۵ کیلو نقره را بدهد.
برای مثال بدهکار تعهد کرده بود که نقشه خانه شخص دیگری را طراحی کند ولی توافق کردهاندکه به جای کشیدن نقشه خانه نقشه یک مغازه را طراحی کند.
آیا هنگام تبدیل تعهد وثیقه و ضمانت صورت گرفته همچنان باقی میماند؟
نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که شخص بدهکار ممکن است برای پرداخت بدهی اولیه اش وثیقه گذاشته باشد. مثلاً ماشینش را در وثیقه گذاشته باشد یا شخص ثالثی این وثیقه را گذاشته باشد یا شخصی از این بدهکار ضمانت کرده باشد که اگر بدهکار بدهی خودش را بابت دو کیلو طلا را پرداخت نکرد طلبکار بتواند برای وصول دو کیلو طلا هم به شخص بدهکار مراجعه کند و هم به ضامن.
حال سوال اینجاست هنگامی که تبدیل تعهد صورت گرفته است این وثیقه، ضمانت همچنان باقی میماند یعنی به تعهد جدید منتقل میشوند یا از بین می روند؟
قانون مدنی میگوید که با تبدیل تعهد یعنی تبدیل طلا به نقره وثیقه و ضمانت از بین خواهد رفت. یعنی طلبکار برای وصول طلب خود فقط و فقط میتواند به بدهکار رجوع کند و دیگر نه ضامن دارد، نه وثیقه، مگر اینکه طرفین معامله صراحتاً آن را شرط کرده باشند. طرفین معامله در اینجا چه کسانی هستند؟
- اگر وثیقه گذار همان شخص بدهکار باشد با توافق آنها بدهکار برای تعهد خود به ۵ کیلو نقره وثیقه قبلی را به بدهی جدید منتقل میکند ولی اگر وثیقه گذار شخص ثالثی باشد مثلا برادر بدهکار در اینجا چون تبدیل موضوع تعهد برای برادر بدهکار ریسک و خطر در پی دارد، وثیقه بدهی قبلی در صورتی به بدهی جدید منتقل خواهد شد که نه تنها طلبکار بلکه بدهکار و شخص ثالث هم رضایت بدهند که آن ماشین ( وثیقه) در وثیقه آن بدهی جدید قرار گیرد.
دوم. تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل سبب تعهد
در تبدیل تعهد به اعتبار سبب تعهد آن چیزی که تغییر میکند منشأ بدهکاری است و به عبارتی نه بدهکار تغییر می کند و نه طلبکار و نه موضوع بدهی. بلکه چیزی که تغییر می کند منشا بدهکاری است.
به عنوان مثال شخص الف به عنوان فروشنده ۲ کیلو طلا را به شخص ب فروخته است. پس در اینجا شخص الف به سبب عقد بیع ۲ کیلو طلا به ب بدهکار بوده است. پس سبب بدهکاری عقد بیع است. در این حالت دو طرف توافق میکنند به جای اینکه این دو کیلو طلا به سبب بیع نزد شخص فروشنده باشد این دو کیلو طلا به عنوان قرض نزد شخص فروشنده باشد. در واقع شخص فروشنده از حالت فروشنده بودن و بدهکاری به دلیل عقد بیع تبدیل شد به بدهکاری به دلیل عقد قرض. در واقع این شخص دیگر بایع نیست بلکه مقترض(کسی که قرض گرفته) است.
حال دلیل اهمیت این بحث چیست؟ به عنوان مثال در عقد بیع حق حبس وجود دارد ولی در قرض حق حبس نیست و مواردی از این قبیل بر روی نکته تاثیرگذار است.
ممکن است قبل از اینکه تبدیل تعهد به اعتبار سبب تعهد صورت گرفته باشد شخص بدهکار که در مثال فروشنده طلا بوده وثیقهای برای اطمینان خاطر خریدار داده باشد یا ضامنی به شکل تضامنی ضمانت کرده باشد تا اگر بدهکار ۲ کیلو طلا را ندهد کفیل بدهکار را تحویل طلبکار بدهد
از آنجایی که تبدیل تعهد صورت گرفته است وثیقه و ضمانت از بین خواهد رفت چون در واقع بدهی اولیه ساقط شد. فلذا تضمینات بدهی اولیه هم ساقط خواهد شد مگر اینکه طلبکار و بدهکار توافق کنند. در اینجا به عکس حالت تبدیل تعهد به اعتبار موضوع تعهد تبدیل( طلا به نقره) رضایت شخص ثالث را نمیخواهد و همین که دو طرف بدهکار و طلبکار توافق کنند بدهی جدید دارای همان وثیقه یا ضمانت سابق خواهد بود. حتی اگر شخص ثالث داشته باشیم چرا که افزایش ریسک و خطری برای ثالث متصور نمی توان بود. به عنوان مثال برای شخص ثالث که ضامن است چه فرقی دارد که ضامن دو کیلو طلا به عنوان بیع باشد یا ضامن دو کیلو طلا به عنوان قرض؟ موافقت شخص ثالث در اینجا ضروری نیست و صرف اینکه دو طرف طلبکار و بدهکار رضایت بدهند کافی است
سوم. تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل مدیون
تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل مدیون همان عقد ضمان است. در این نوع تبدیل، قاعده کلی به این شکل است که مثلاً عقد بیعی منعقد شده است. فروشنده از خریدار بابت ثمن معامله مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان طلبکار است. ممکن است در اینجا خریدار برای تضمین پرداخت بدهی، خودش یا شخص ثالثی، خودرویی را در وثیقه گذاشته باشد (نباید با ضمانت تضامنی یا ضمانت نقل اشتباه کرد) یا شخصی به صورت تضامنی از خریدار برای پرداخت بدهی ضمانت کرده باشد (تضامنی)
بعد از اینکه اتفاقات رخ میدهد شخصی میآید و از خریدار ضمانت میکند و بدهی ۳۰۰ میلیونی از عهده خریدار منتقل میشود به عهده ضامن و خریدار از پرداخت بدهی بری میشود. به این تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل مدیون می گویند. پس در اینجا هم طلبکار هست و هم بدهی و کسی که تغییر کرده است مدیون(بدهکار) است
در نتیجه با این تبدیل تعهدی که صورت گرفت وثیقه اولیه و ضامن تضامنی از بین خواهند رفت. در نتیجه فروشنده که طلبکار بود برای وصول طلب خود فقط میتواند به شخص ضامن رجوع کند. مگر اینکه توافق شود( طلبکار، بدهکار و شخص ثالث(ضامن و وثیقه گذار، توافق کنند که مجدداً وثیقه ضمانت تضامنی برقرار شود)
در این عقد ضمان، شخص ثالثی که میخواهد از بدهکار ضمانت کند باید رضایت شخص طلبکار را داشته باشد و الا نمیتواند ضامن شود.
چهارم. تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل متعهدله یا داین(طلبکار)
در این نوع تبدیل تعهد، اتفاقی که رخ میدهد انتقال طلب است. مثلاً شخص الف به عنوان فروشنده ۲۰ تن برنج به شخص ب فروخته است. پس در اینجا بعد از اینکه قرارداد بیع منعقد شد شخص خریدار از فروشنده ۲۰ تن برنج طلبکار میشود. در این حالت اتفاقی که میافتد این است که خریدار که طلبکار است طلب خود را به شخص ثالثی انتقال میدهد که به طلبکار اولی طلبکار قدیم و به طلبکار دومی طلبکار جدید میگوییم.
بعد از اینکه انتقال طلب صورت گرفت طلبکار جدید به فروشنده مراجعه خواهد کرد و طلبکار قدیم دیگر طلبکار نیست.
برای مثال شخص الف به عنوان فروشنده خانهای را به شخص ب فروخته است و بابت ثمن خانه ۵۰۰ میلیون تومان از شخص خریدار طلبکار است. فروشنده این طلب خود را به برادرش منتقل میکند. بعد از این انتقالی که صورت گرفت فروشنده دیگر طلبکار نیست بلکه برادر فروشنده در مثال ما طلبکار جدید است.
برای انتقال طلب موافقت طلبکار قدیم و جدید کافی است و نیاز به موافقت بدهکار نیست چون طلبکار مال خود را که طلب است به دیگری منتقل میکند و شخص برای انتقال مال خود نیازی به موافقت بدهکار ندارد. مگر در چهارچوب عقد حواله که استثنای قاعده است. که در حواله موافقت بدهکار هم شرط است .
چنانچه تعهد اولیه که با تغییر طلبکار از بین رفته است دارای تضمینی بوده باشد این تضمین به تعهد دوم تعلق نخواهد گرفت مگر اینکه انتقال دهنده ( طلبکار اول) و انتقال گیرنده ( طلبکار دوم) ضمن قرارداد انتقال طلب این موضوع را شرط نموده باشند. برای مثال خریدار ۲۰ تن برنج از فروشنده طلبکار است ضامنی هم به صورت تضامنی از فروشنده برای پرداخت این بدهی ضمانت نموده است یا اینکه فروشنده یا برادر فروشنده که شخص ثالث است مالی مانند خودرو را در وثیقه طلبکار گذاشته است که اگر بدهیش را نپرداخت طلبکار با فروش وثیقه طلب خود را وصول کند خریدار این طلب ۲۰ تن برنج طلب خود را به شخصی دیگر منتقل مینماید. با این انتقال طلب آن تضمینات از بین خواهد رفت و طلبکار جدید برای وصول طلب خود فقط میتواند به بدهکار که در مثال ما فروشنده است مراجعه کند مگر اینکه در آن قرارداد انتقال طلب انتقال دهنده و انتقال گیرنده طلب بر بقای آن تضمینات توافق کنند که در این صورت نیازی به موفقیت شخص ثالث وثیقه گذار یا ضامن تضامنی و یا کفیل نخواهد بود و این تضمینات باز هم برقرار خواهد شد زیرا تغییر طلبکار برای آن شخص ثالث ریسکی در پی ندارد.
- انتقال طلب توسط انتقال دهنده به انتقال گیرنده ممکن است در چهارچوب قراردادهای بینام قانون مدنی و یا قراردادهای معین باشد و طلبکار قدیم این طلب را به طلبکار جدید یا به صورت رایگان منتقل کند و یا اینکه در قبال این انتقال پول یا مال دیگری غیر از پول از آن شخص دریافت کند
- کلیه مطالبات قابل انتقال است به استثنای طلب مربوط به نفقه آینده زوجه و نفقه آینده اقارب چرا که برای گذران زندگی است ولی نفقه گذشته را میشود بخشید و انتقال داد.
آیا با انتقال طلب، بدهی هم منتقل می شود؟
- چنانچه انتقال طلب واقع شود این امر به معنای انتقال بدهی نمیباشد. به عنوان مثال عقد بیعی منعقد گردیده است در چهارچوب این عقد بیع فروشنده ۲۰ تن گندم را به مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان به خریدار فروخته است. بنابراین در این قرارداد فروشنده۲۰۰ میلیون تومان ثمن طلبکار و ۲۰ تن گندم بدهکار است. فروشنده این طلب خود را به شخص دیگری منتقل مینماید و با این انتقال طلبکار جدید برای وصول ۲۰۰ میلیون تومان به خریدار مراجعه مینماید. اما باید توجه داشت که بدهی فروشنده در چهارچوب قرارداد هنوز به قوت خود باقی است. یعنی آن کسی که ۲۰ تن گندم را باید به خریدار بدهد شخص فروشنده است. در نتیجه فروشنده، طلب قراردادی خود را به دیگر منتقل نمود اما بدهی قراردادی او به قوت خود باقی است و باید آن را ادا نماید.
- اما اگر آنچه که واقع شده است انتقال قرارداد باشد نه انتقال طلب وضعیت متفاوت خواهد بود. در انتقال قرارداد تمامی قرارداد اعم از بدهی قراردادی و طلب قراردادی با موافقت طرف دیگر قرارداد، به شخص دیگر منتقل خواهد شد. به عنوان مثال فروشنده که هم ثمن طلبکار بود و هم گندم بدهکار، میتواند با موافقت خریدار این قرارداد را به شخص دیگری منتقل نماید با این انتقال آن شخص جدید طرف قرارداد با خریدار واقع میشود یعنی هم طلب را از خریدار وصول میکند (ثمن) و هم بدهی را به او خواهد پرداخت ( گندم)
قابل استناد ایرادات در برابر طلبکار جدید
بدهکار میتواند در مقابل طلبکار جدید به تمامی موارد و ایراداتی که در مقابل طلبکار قدیم قابل استناد بود، استناد کند. مانند حق حبس یا وعده دار بودن پرداخت بدهی و… . به عنوان مثال فروشنده بابت فروش خودرو از خریدار ۱۰۰ میلیون طلبکار است ولی توافق شده است که خریدار ۶ ماه بعد آن را پرداخت نماید اگر فروشنده قبل از موعد شش ماه آن طلب را به شخصی دیگر منتقل نماید طلبکار جدید نیز همانند طلبکار قبلی، پیش از موعد نمیتواند جهت وصول طلب به بدهکار مراجعه کند
مثال دیگر اگر خریدار در برابر فروشنده حق حبس داشته است و میتوانسته تا زمانی که خودرو را نگرفته ۱۰۰ میلیون ثمن را نپردازد در مقابل طلبکار جدید نیز حق حبس دارد. یعنی اینکه اگر فروشنده قبل از تحویل خودرو، طلب ۱۰۰ میلیون تومانی را به شخص دیگر منتقل نماید بدهکار که در مثال خریدار هست میتواند تا زمانی که خودرو را از فروشنده نگرفته است از پرداخت ثمن به طلبکار جدید خودداری نماید.
عدم مسئولیت طلبکار قدیم در برابر پرداخت بدهی
انتقال دهنده طلب یا همان طلبکار قدیم مسئولیتی در قبال پرداخت بدهی توسط بدهکار یا توانایی مالی بدهکار جهت پرداخت بدهی ندارد. بنابراین اگر بدهکار بدهیش را به طلبکار جدید نپرداخت یا اینکه توان مالی پرداخت آن را نداشت، طلبکار جدید یا همان انتقال گیرنده طلب حقی جهت اعتراض از این بابت به انتقال دهنده طلب نخواهد داشت. زیرا انتقال دهنده طلب فقط ضامن وجود طلب است پس اگر ثابت شود که اصلاً طلبی وجود نداشته است یا آن طلب قبلاً در اثر پرداخت یا تهاتر یا ابراء و مواردی از این دست از بین رفته است قرارداد انتقال طلب باطل است و انتقال گیرنده طلب چنانچه در قبال این انتقال پولی یا مالی به انتقال دهنده طلب پرداخت باشد جهت استراد آن به او مراجعه خواهد نمود و چنانچه انتقال رایگان بوده باشد انتقال دهنده مسئولیتی ندارد.
وضعیت انحلال قرارداد پایه و انتقال طلب
اگر قرارداد پایه منحل شود انتقال طلب نیز منحل خواهد شد و انتقال دهنده طلب باید عوض دریافتی را به انتقال گیرنده مسترد نماید. مثلاً فروشنده بابت ثمن ۲۰۰ میلیون تومان از خریدار طلبکار است و این طلب خود را به طلبکار جدید منتقل نموده است ولی قبل از اینکه طلبکار جدید به خریدار مراجعه نماید قرارداد بیع که قرارداد پایه است به دلیلی فسخ یا اقاله میگردد. با از بین رفتن قرارداد پایه، انتقال طلب نیز از بین خواهد رفت و چنانچه طلبکار جدید در ازای انتقال طلب پول یا مالی به طلبکار قدیم پرداخت کرده باشد جهت وصول آن به او مراجعه خواهد نمود. در مقابل اگر بعد از پرداخت بدهی توسط خریدار به طلبکار جدید قرارداد بیع فسخ یا اقاله شود از آنجا که اثر فسخ ناظر به آینده است خریدار برای استرداد آنچه که به طلبکار جدید داده بود به فروشنده مراجعه خواهد کرد یعنی طلبکار جدید
غیر نافذ بودن انتقال بعدی طلب
اگر طلب قبلاً منتقل شده باشد انتقال دوباره آن غیر نافذ است مثلاً شخص الف، طلب ۲۰۰ میلیون تومانی خود را به شخص ب (طلبکار جدید) منتقل کرده است سپس شخص الف همان طلب را مجدداً به شخص ج انتقال داده است در حالی که او دیگر مالک طلب نیست و مالک، طلبکار جدید(شخص ب) میباشد. این قرارداد انتقال دوم غیر نافذ است و منوط به تنفیذ طلبکار جدید میباشد
صدور چک و تبدیل تعهد
چنانچه بدهکار برای پرداخت بدهی چکی در وجه طلبکار صادر نماید این صدور چک تبدیل تعهد به اعتبار موضوع تعهد نیست و نمیتوان گفت چک جایگزین پول شده است. در نتیجه اگر طلبکار با مراجعه به بانک با عدم پرداخت وجه چک مواجه شد میتواند از تضمینات قرارداد پایه برای وصول طلب خود استفاده کند مانند اینکه مستاجر جهت پرداخت اجاره بها ضامنی تضامنی معرفی کرده است یا مالی را جهت پرداخت بدهی در وثیقه موجر گذاشته باشد و سپس چکی به موجر جهت دریافت اجاره بها بدهد و این چک با گواهی عدم پرداخت بانک مواجه شود. در این حالت موجر امکان مراجعه به ضامن تضامنی یا وصول طلب از طریق فروش وثیقه را خواهد داشت.
معلق بودن قرارداد پایه و تاثیر آن بر تبدیل تعهد
اگر تعهد اولیه معلق باشد تعهد دوم نیز که بعد از تبدیل تعهد ایجاد خواهد شد معلق است مگر اینکه دو طرف بر خلاف آن توافق کنند. به عنوان مثال شخصی خانه خود را به دیگری به مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان فروخته است با این شرط اگر پدر او قبل از عید فوت نماید. در این مثال تعهد به پرداخت ۳۰۰ میلیون تومان که ناشی از عقد بیع است معلق به تحقق آن شرط میباشد. در این حالت که هنوز شرط تحقق نیافته است چنانچه فروشنده و خریدار با توافق ثمن را از پول به گندم تبدیل کند (تبدیل تعهد به اعتبار موضوع تعهد) یا توافق کنند که ثمن به عنوان قرض نزد آن شخص باشد (تبدیل تعهد به اعتبار سبب تعهد) یا اینکه شخصی از خریدار بابت ثمن ضمانت انتقالی نماید و خود شخص ضامن عهده دار پرداخت بدهی گردد(تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل مدیون) و یا اینکه فروشنده طلب ۳۰۰ میلیون تومانی را به شخص دیگر منتقل نماید، این تعهد دوم نیز معلق میباشد و تا قبل از تحقق شرط در قرارداد بیع اجرای تعهد دوم را نمیتوان خواستار شد مگر اینکه خلاف آن توافق شود.