شرایط تحقق اکراه در معامله و تاثیر آن

 عناصر اکراه

عناصر اکراه شامل موارد زیر می‌شود

  1. عناصر مادی
  2. عناصر معنوی

عنصر مادی اکراه

طبق ماده 203 قانون مدنی اکراه موجب عدم نفوذ معامله است اگرچه از طرف شخص خارجی غیر ازمتعاملین واقع شود

همچنین ماده ۲۰۸ قانون مدنی مجرد خوف از کسی بدون آنکه از طرف آن کس تهدیدی شده باشد اکراه محسوب نمی‌شود

شخص اکراه شده باید مورد تهدید واقع شود چه تهدید صریح باشد مانند تهدید به قتل و چه ضمنی باشد مانند اینکه شخصی در محله خود به زورگویی معروف است او را سفارش به انجام قراردادی نمایند و از شواهد و ظواهر امر تهدید استنباط می‌شود یعنی طرف مقابل می‌فهمد که فرد زورگو او را به صورت ضمنی تهدید کرده است.

پس صرف ترسیدن از کسی بدون آنکه از طرف آن شخص تهدیدی شده باشد اکراه نیست مانند شخص ترسویی که بدون تهدید سفارش به بستن قراردادی شده است. همچنین اگر شخصی در اثر نفوذ معنوی و اجتماعی و اخلاقی که پدر یا مادر یا کارفرما و یا معلم و مانند آن بر او دارد قراردادی ببندد اکراه محسوب نمی شود.

البته اگر نفوذ معنوی همراه با تهدید باشد اکراه است مانند اینکه کارفرما یک کارگر یا پدر یک شخص او را به سفارش به فروش خانه‌اش به برادرش نماید و او را تهدید کند مثلاً کارفرما بگوید که او باید از سرنوشت همکارش که هفته قبل اخراج شده است درس عبرت بگیرد چه آن تهدید برای بستن قرارداد با خود تهدید کننده باشد و چه نباشد

عنصر معنوی اکراه

ماده ۲۰۷ قانون مدنی ملزم شدن شخص به انشاء معامله(انجام معامله) به حکم مقامات صالحه قانونی اکراه محسوب نمی‌شود

منظور از عنصر معنوی در اکراه آن است که اکراه کننده باید تهدیدی نامشروع انجام دهد یعنی

یا از ابزار غیرقانونی برای رسیدن به نتیجه غیرقانونی استفاده کند مثل تهدید به قتل( ابزار نامشروع) برای وادار کردن به فروش زمین (جهت نامشروع)

یا از ابزار غیرقانونی برای رسیدن به نتیجه قانونی بهره ببرد مثل اینکه از تهدید به آدم ربایی فرزند( ابزار نامشروع) برای وادار کردن به فروش خانه‌ای که وعده داده شده بود( جهت نامشروع)

یا از ابزار قانونی برای رسیدن به نتیجه غیرقانونی استفاده نماید مثل تهدید به شکایت کیفری علیه سارق( ابزار مشروع) جهت وادار کردن طلبکار به ابراء طلب(چشم پوشی از طلب)

در نتیجه تهدید در صورتی مشروع است که آن شخص حق اجرای آن تهدید را به حکم قانون داشته باشد مانند تهدید مراجعه به دادگاه و از آن تهدید برای رسیدن به حق خود استفاده کند مانند اینکه شخصی متوجه شود که بدهکارش مرتکب سرقت شده است و او را تهدید به طرح شکایت در دادسرا نماید تا اینکه بدهکار مالی را در وثیقه طلب آن طلبکار بگذارد

شرایط تاثیر اکراه

مطابق ماده ۲۰۵ قانون مدنی هرگاه شخصی که تهدید شده است بداند که تهدید کننده نمی‌تواند تهدید خود را به موقع اجرا گذارد(تهدید را عملی سازد) و یا خود شخص مزبور قادر باشد بر اینکه بدون مشقت اکراه را از خود دفع کند و معامله را واقع نسازد آن شخص مکره محسوب نمی‌شود.

اکراه باید علت عمده معامله باشد یعنی اگر اکراه نبود معامله صورت نمی‌گرفت پس اگر شخص تهدید شده از تهدید نترسد یا بداند که می‌تواند تهدید را از خود دفع کند و با این وجود معامله نماید معامله صحیح است.

معیار اکراه نوعی است یا شخصی؟

اکراه باید شخص مکره را دچار وحشت کند (معیار شخصی مهم است و نه نوعی) و شخص تهدید شده باید در اثر این تهدید دچار وحشت شده و معامله را انجام دهد پس معیار شخصی مهم است و یک فرد متعارف با ویژگی‌هایی طرف معامله کننده ترسیده باشد می‌گوییم قرارداد غیر نافذ است مانند اینکه کودکی انسانی بزرگسال را تهدید به فروش خانه کند

  • مطابق ماده ۲۰۲ قانون مدنی اکراه به اعمالی حاصل می‌شود که موثر در هر شخص با شعوری بوده و او را نسبت به جان یا مال یا آبروی خود تهدید کند به نحوی که عادتاً قابل تحمل نباشد در مورد اعمال اکراه آن نیز سن و شخصیت و اخلاق و مرد یا زن بودن شخص باید در نظر گرفته شود

بخش اول ماده 202 به معیار نوعی اشاره می‌کند یعنی همه افراد از آن تهدید نوعاً بترسند

اما بخش دوم ماده به معیار شخصی اشاره می‌کند که نوعاً ممکن است کسی نترسد ولی شخص بترسد به عبارت بهتر بخش دوم ماده به بخش اول ماده ارجحیت دارد.

  • در مقابل، اگر تمام انسان‌ها از چنین تهدیدی بترسند ولی آن شخص دچار وحشت نشود و با این وجود قرارداد ببندد قرارداد صحیح است مانند شخصی که در تاریکی شب و در مکانی خلوت در چنگ چند انسان مسلح گرفتار شده باشد و تهدید به ابرا بدهکارش گردیده باشد و او با وجود اینکه نترسیده، بدهکارش را ابراء کرده باشد
  • تهدید یا باید نسبت به جان یا مال یا آبروی طرف قرارداد باشد یا نسبت به جان یا آبروی اقوام نزدیک باشد. به نظر دکترکاتوریان تهدید مال اقوام نزدیک مثل فرزند زمانی اکراه محسوب می‌شود که این تهدید به مال باعث ایجاد زیان به جان یا آبروی اقوام نزدیک بشود
  • مطابق ماده ۲۰۴ قانون مدنی تهدید طرف معامله در نفس یا جان یا آبروی اقوام نزدیک او از قبیل زوج و زوجه و آبا و اولاد، موجب اکراه است. در مورد این ماده تشخیص نزدیکیدرجه برای موثر بودن اکراه بسته به نظر عرف است. به عنوان مثال مانند اینکه کارمند اداره متوجه اختلاس توسط رئیس خود می‌شود و با تهدید به افشای آن و بردن آبروی وی، او را وادار به فروش خانه‌اش به فلان شخص بکند. تهدید به جان یا آبروی اقوام نزدیک مانند فرزند زن و شوهرو پدر و مادر نیز باعث اکراه است
  • تهدید نسبت به مال اقوام نزدیک در صورتی باعث اکراه است که منجر به ورود زیان به جان یا آبروی آن فامیل نزدیک باشد مانند اینکه شخصی را تهدید کنند که زمینش را اجاره دهد وگرنه خانه فرزندش را آتش می‌زند و فرزند او که داخل خانه است کشته خواهد شد
  • مطابق نظر دکتر کاتوزیان در حالی که در تهدید به پدر و مادر، زن و شوهر و اولاد فرض بر این است که فرد تهدید شونده دچار وحشت شده است و معامله‌ای که انجام داده است در اثر اکراه بوده است و بنابراین غیر نافذ است در مورد غیر از این‌ها مانند دوست، نامزد و خاله و….. باید اثبات شود که شخص تهدید شده دچار وحشت شده است وگرنه معامله صحیح می‌باشد

اکراه خلاف اصل صحت است

اصل بر این است که شخص بدون تهدید معامله را انجام داده است مگر اینکه بتواند ادعای خود را ثابت کند

حکم معامله اکراهی

معامله تحت تاثیر اکراه غیر نافذ است پس شخص تهدید شده بعد از برطرف شدن تهدید می‌تواند آن را رد و باطل کند یا تنفیذ نماید و قرارداد را صحیح کند. اگر تنفیذ نمود عین مال از تاریخ تنفیذ به خریدار منتقل خواهد شد ولی منافع آن مال از تاریخ قرارداد به خریدار تعلق می‌گیرد که به آن کشف حکمی می‌گویند

تاثیر فوت و حجردر اکراه

  • اگر این شخص چه اکراه کننده و چه اکراه شونده فوت بکنند قرارداد از بین نخواهد رفت همانطور که سفیه یا دیوانه شوند قرارداد غیر نافذ از بین نمی‌رود. در مورد فوت، ورثه تصمیم می‌گیرد که معامله را رد کند یا تنفیذ کند و در مورد سفیه یا دیوانه هم قیم در خصوص معامله تصمیم می‌گیرد.
  • قاعده کلی این است که در اثر فوت یا سفاهت یا دیوانگی اکراه کننده یا اکراه شونده، عقد تحت تاثیر اکراه از بین نخواهد رفت و چنانچه اکراه شده فوت کند تنفیذ یا رد با ورثه او است و هر کس به نسبت سهم الاث خود باید تنفیذ یا رد کند.
  • در مورد سفاهت یا دیوانگی نیز تنفیذ یا رد قاعدتاً با قیم است. البته اگر قراردادی که تحت تاثیر اکراه بسته شده است قائم به شخص باشد با فوت اکراه شده از بین خواهد رفت مانند پزشکی که با تهدید به قتل وادار به بستن قرارداد معالجه یک بیمار شده است.
  • همچنین اگر قرارداد تحت تاثیر اکراه عقدی جایز باشد با فوت یا سفاهت و یا دیوانگی اکراه شده یا اکراه کننده از بین خواهد رفت مانند اینکه شخصی با تهدید به قتل مالک خانه را وادار کرده باشد به او وکالت در فروش آن خانه را بدهد که در این صورت وکالت داده شده از بین خواهد رفت.

وکیل و اکراه

اگر شخصی به دیگری وکالت برای انجام معامله‌ای مانند فروش خانه  بدهد و سپس شخصی وکیل را با تهدید به قتل، اکراه نماید که خانه را به فلان شخص بفروشد قرارداد فروش غیر نافذ است و تنفیذ یا رد آن را هم وکیل می‌تواند انجام دهد و هم موکل. هر کدام که زودتر تنفیذ کرد قرارداد صحیح می‌شود و دیگری نمی‌تواند رد کند و بالعکس

البته اگر شخص تهدید کننده وکیل به انجام معامله خود موکل باشد معامله صحیح است.

تفاوت معامله اکراهی و اضطراری

معامله مضطر برخلاف مکره صحیح است. زیرا اولا اگر معامله مضطر را صحیح ندانیم، به ضرر خود مضطر است. ثانیا اجبار مضطر معمولا در نتیجه اوضاع و احوالی است که او را مجبور به معامله معینی نمی کند. بلکه مضطر برای رفع ضرر بیشتر، خود آزادانه ضرر کمتر را انتخاب می کند و به آن رضایت می دهد. بنابراین اگر شخصی برای پرداخت پولی که ربایندگان فرزمدش تقاضا کرده اند، ناچار شود خودرو خود را بفروشد، فروش خودرو صحیح است زیرا ربایندگان مستقیما او را تهدید به فروش خودرو ننموده اند و در نهایت اصل استحکام معاملات نیز موید صحت معامله مضطر است.

حکم معامله اجباری

اکراه در اصل به واسطه معیوب بودن رضا، غیر نافذ است. به همین دلیل معامله اکراهی حتی هنگامی که به نفع اکراه شونده باشد و ضرری برای وی نداشته باشد غیر نافذ و منوط به تنفیذ اکراه شونده است. چناچه اکراه به درجه ای باشد که قصد را زایل کند، به واسطه فقدان قصد، عقد باطل خواهد بود.

به عنوان مثال اگر اکراه کننده، شخص الف را با تهدید به انتشار عکس های خانوادگی وی را مجبور به انعقاد قرارداد کند، عمل انجام شده اکراه محسوب شده و قرارداد منعقد شده غیرنافذ است و از آن به اکراه معنوی نیز تعبیر می گردد اما اگر اکراه کننده دست شخص الف را بگیرد و به اجبار، برگه قرارداد را امضا کند، این اکراه به حدی شدید می باشد که شخص الف دیگر هیچ قصدی برای امضا معامله نداشته و مجبور به امضا قرارداد می شود. از این نوع از اکراه، به اکراه مادی یا اجبار تعبیر می شود و نتیجه آن نیز این است که معامله صورت گرفته باطل می باشد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین دیدگاه‌ها
پیمایش به بالا